ذکرهای قرآنی آرام بخش زندگی/ «صلوات» را در خانه ها زیاد بفرستید
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۴۷۰۰۷
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،زندگی بالا و پایین دارد، فراز و فرود دارد، گاه انسان در اوج و عرش و گاه ممکن است خدایی نکرده بر فرش و قعر زمین باشد، اینکه انسان با صفا بتواند با همه مشکلات زندگی روحیه خود را حفظ کند، به راحتی حاصل نمیشود بلکه راه حلهای زیادی دارد.
گاه پیش میآید که آدمی از همه دور و بر خود خسته شده و یا به عبارتی از همه میبُرد و کسی را نمییابد که بتواند به او پناه برده یا آرامش از او بگیرد، اینطور مواقع تنها خداست که میتواند پناه انسان باشد هر چند که خداوند همیشه هست، اما ما حضورش را ممکن است فراموش کنیم، اما در خیلی مواقع به ویژه زمان مشکلات به یادش میافتیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اذکار مختلفی از قرآن کریم و براساس روایات ائمه اطهار برای آرامش روح ما وجود دارد که اثرات خارق العادهای دارند، اگر آدمی بداند، هیچگاه اینها را رها نمیکند البته این بدین معنا نیست که برای رفع مشکلات قدم برنداریم و بنشینیم ذکر بگوییم، خیر منظور این است که اذکار میتوانند برای آرامش روان انسان اثرگذار باشند تا بتواند تمرکز کرده و بر مشکلات فائق شود.
به برخی از این اذکار و آیات قرآنی اشاره میکنیم:
۱-حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ
آیه ۱۷۳ سوره آل عمران «الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ/آیه ۱۷۳ سوره آل عمران: آن مؤمنانی که، چون مردم (منافق) به آنها گفتند: لشکری بسیار بر علیه شما مؤمنان فراهم شده، از آنان در اندیشه و بر حذر باشید، (این تبلیغات) بر ایمانشان بیفزود و گفتند: تنها خدا ما را کفایت کند و او نیکو وکیل و کارسازی است.» است.
این آیه برای زمانهایی که احساس ترس و اضطراب زیاد داریم میتواند اثرگذار باشد. از امام محمدباقر (ع) روایت شده هنگامى که پیامبر (ص)، على و عمار را به سوى اهل مکه روانه کرد. مردم به پیامبر (ص) گفتند: چرا این جوان را به طرف آنها میفرستى و مردم این دو نفر را از اهل مکه مى ترسانیدند و به آنها مى گفتند که امر مهمى به آنها برگزار شده است.
امام على (ع) مى فرمود: (حسبنا اللَّه و نعم الوکیل؛ خدا ما را کافى است و بهترین وکیل از براى ما خواهد بود.) وقتى که به مکه وارد شدند خداوند موضوع گفتار على (ع) را با اهل مکه و نیز اقوال آنها را با على (ع) به رسول خویش خبر داد و این آیات نازل شد و نیز ابن شهر آشوب از قول فلکى مفسر او از کلینى و او نیز از ابن عباس و نیز از ابورافع نقل کرده که این آیات درباره امام مرتضى علی (ع) نازل شده که روز دوم غزوه احد در میان مسلمین ندا در داد و او را اجابت کردند در حالتى که پرچم مهاجرین را در دست داشت با هفتاد نفر به حمراء الاسد که بازارى در سه میلى مدینه بود براى ترسانیدن دشمنان رهسپار گردیده سپس به مدینه مراجعت کرده بود.
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «تعجّب مىکنم از کسى که مىترسد و به گفته خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمىبرد»؛ بنابراین هم حرکت و تلاش لازم است و هم ایمان و توکل به خداوند: «اسْتَجابُوا ... حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»
۲- «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
ذکر دوم (آیه ۸۷ سوره انبیا: معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم). به ذکر یونسیه معروف است و برای مواقع ناراحتی و دل گرفتگی خیلی کاربرد دارد. از پیامبر (ص) نقل شده است که این دعا، اسم اعظم خداوند است که اگر خدا به آن خوانده شود، اجابت میکند. بزرگان اخلاق و عرفان نیز درباره مداومت بر گفتن این ذکر به ویژه در حال سجده تأکید دارند.
ذکر یونسیه برای نجات از غم و اندوه و برآورده شدن حاجت نقل شده که اثرگذار است. از سید علی قاضی طباطبایی عالم و عارف شیعه، توصیه به چهارصد بار گفتن ذکر یونسیه نقل شده است. از سید عبدالکریم رضوی کشمیری نیز نقل شده که بهترین کار برای سالک، سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. وی بعد از هر نماز، ۴۰ بار ذکر یونسیه در سجده به مدت یک اربعین (۴۰ روز) را برای قضای حوائج توصیه میکرد.
آیت الله انصاری همدانی میگوید: ذکر یونسیه برای سالک، همانند سوخت برای ماشین است. همچنین از علامه طباطبایی، شاگرد آیتالله قاضی، نقل شده که اول دستوری که آیتالله قاضی میدادند، ذکر یونسی بود که به مدت یک سال در وقت خاص و در سجده خوانده شود.
۳-أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
آیه ۴۴ سوره غافر: فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ / به زودی آنچه من به شما میگویم به خاطر خواهید آورد (و به صدق گفتار من پی خواهید برد). من کار و بار خود را به خدا وا میگذارم و حوالت میدارم. خداوند بندگان را میبیند (و پندار و گفتار و کردارشان را میپاید).
این آیه برای زمانهایی که میخواهید خداوند مکر و حیله دیگران را در حق شما خنثی سازد، موثر است. امام صادق میفرمایند: در شگفتم از کسی که با او مکر و نیرنگ شده است، چگونه به این سخن خداوند «و اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد» پناه نمی جوید؟! زیرا از خدای بزرگ شنیده ام که در پی آن می فرماید: «پس خداوند او را از بدیهای نیرنگشان نگاه داشت.»
در تفسیر این آیه نیز آمده که پس از آنکه خدا در آیات قبل سزای اسراف کاران را دوزخ میدهد، در آخرین سخنش نیز با تهدیدی پر معنی این آیه را مطرح میکند.
۴-ماشالله لا حول و لا قول الا بالله العلی العظیم
برای زمانهایی که طالب زیبایی در دنیا هستی و همینطور میخواهید از چشم زخم نیز در امان باشید. امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمیبرد!
در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمیبرد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود میدانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
پس برای کسی که اندوهگین است و همینطور مال و منالی دارد که میخواهد از چشم زخم در امان باشد میتواند به این آیه پناه ببرد، خداوند در سوره انبیا آیه ۸۸ نیز میفرمایند که «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات میبخشیم.»
پس، چون کسى دعا کند و بعد از آنکه دعا کرد بگوید که: ما شآءَ اللَّهُ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ؛ «آنچه خواستِ خدا بود، نیست گردیدنى و نه توانایى اى، مگر به خدا»، خداى تعالى بفرماید که بنده من تن به مردن داد و امر خود را به من وا گذاشت و امر مرا گردن نهاد، حاجتش را برآورید».
جمیل، از امام جعفر صادق (ع) روایت کرده که گفت: شنیدم از آن حضرت که مى فرمود: «هر که هفتاد مرتبه بگوید: ما شآءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ؛ آنچه خواست خدا بود، نیست گردیدنى و نه توانایى اى، مگر به خدا) خدا هفتاد نوع از انواع بلا را از او بگرداند، که آسانترین آنها خَنِق است». عرض کردم که: فداى تو گردم! خنق چیست؟ فرمود: «پیچیده یا ناخوش و بیمار نمى شود به واسطه دملها و مانند آنکه بر عضو برآید»
۵-ذکر زیاد صلوات
در منزلی که ذکر صلوات زیاد شود، آرامش در آن خانه زیاد است به گفته آیت الله فاطمی نیا در منازلتان و به همراه اعضای خانواده زیاد صلوات بفرستید هر زمان که بیکاری میشوید صلوات بفرستید که دفع غم و اندوه میشود درست است که هر زندگی مشکلات دارد، اما با ذکر صلوات خیلی راهها هموار میشود.
منبع:فارس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ذکر دعا صلوات ح س ب ن ا الل ذکر یونسیه ال و ک یل نقل شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۴۷۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّالشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانهای شصتمتری و وقفی بزرگ کرد.
خانهای که هر وقت پنجرهاش را باز میکرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیهالسلام گره میخورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگیشان میشد.
فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه تعلیم در حوزه علمیه نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت میکنند و همانجا ماندگار میشوند.
فخرالسادات در نجف به دنیا میآید و در سن سیزده سالگی با آیتالله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج میکند. آنها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگیشان را با عشق آغاز میکنند و حاصل این ازدواج میشود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آنها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنتالهدی صدر درس میخواندند.
در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته میشد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات میکند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را میدهد.
بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه زندان شد. به دلیل فعالیتهای سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال ونیم در زندان حزب بعث به سر میبردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.
ام علاء در طول زندگی متحمل رنجها و سختیهای زیادی شد. ولی هیچگاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر میبرد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی میکرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش میآمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمیداشت.
او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کارهای شخصیاش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام میداد.
همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه میکرد. به آنها میگفت: اگر همهی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمیشوم؛ بلکه افتخار میکنم و بدانید خون فرزندان من رنگینتر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.
در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبهروی مامه و هر دو با هم گریه میکردند و روضه میخواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل امالبنین چهار پسر فدا کردی.»
شاید میخواست با این کلمات، دل مادر داغدیدهام را آرام کند.
مامه دستی به صورتش کشید و میان هقهق گریههایش گفت: «من کجا، امالبنین کجا ابوعلاء؟ امالبنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»
انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.
این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
علاقهمندان برای مشاهده و تهیه این کتاب میتوانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.
انتهای پیام/